گاهی واژه های بزک کرده انسان را فریفته

و عقل انسان را تسخیر می کند

 اینجاست که مطهری ها باید فریاد رسی کنند 

نقد استاد شهيد مطهري بر كتاب حسين وارث آدم دکتر شریعتی

مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏17، ص: 671

2. «حسين وارث آدم»

اين كتاب تأليف دكتر على شريعتى است. در سفرى كه در 26- 30 آذرماه 51 به مشهد رفتم نسخه‏اى از آن را انتشارات طوس به من داد و در بين راه و تهران خواندم.

آنچه دستگيرم شد از هدف اين جزوه كه در زير لفّافه بيان شده است و به تعبير خود جزوه، نويسنده خواسته است «تمام عقده‏ها و عقيده‏هاى خود را در اين جزوه بگويد» اين است:

1. اين جزوه نوعى توجيه تاريخ است براساس مادى ماركسيستى، نوعى روضه ماركسيستى است براى امام حسين كه تازگى دارد.

 [طبق اين جزوه‏] آغاز تاريخ بشر اشتراكيت و برابرى است، سپس نابرابرى و حق و باطل يعنى مالكيت آغاز مى‏گردد و از اينجا جامعه بشر دو بخش مى‏شود آنچنانكه دجله و فرات از يك سرچشمه مى‏جوشند و سپس دو بخش مى‏گردند و از يكديگر جدا مى‏شوند. دو بخش انسان يعنى دو طبقه: طبقه برخوردار و استثمارگر و طبقه محروم و استثمار شده. طبقه حاكم و برخوردار و استثمارگر سه چهره دارد: سياست، اقتصاد، مذهب؛ يا صاحبان زر و صاحبان زور و صاحبان تزوير كه كار اولى برده ساختن و كار دومى غارت كردن و كار سومى فريب دادن است. قصر و دكان و معبد، سه شعبه يك بنگاهند. تيغ و طلا و تسبيح يك كار مى‏كنند.

                        مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏17، ص: 672

نظام حاكم بر تاريخ همواره همين بوده است و آنچه غير از اين بوده نهضتهايى بوده محكوم، قيامها و انقلابهايى بوده دلسوزانه و مذبوحانه، و چون زيربنا فاسد بوده، از همه آن نهضتها كه به وسيله ابراهيم‏ها و موسى‏ها و عيسى‏ها و محمدها و على‏ها و حسين‏ها صورت گرفته نتيجه معكوس گرفته شده است، آنچه بنا بوده قاتق نان بشر بشود بلاى جانش شده و زنجير ديگر بر دست و پايش.

آزادى سبطى بى‏دوام بوده (ص 22). نواى امام حسين، خاموش اما بانگ گوساله‏هاى سامرى هميشه بلند است (24). سرنوشت محتوم همه وارثان آدم اسارت و گرفتارى است (ص 28). وراثت آزادى و عدالت و بيدارى، نهضت محكوم تاريخ است و وراثت بردگى و بيداد و مذهب خواب، نظام حاكم بر تاريخ (ص 39). امام حسين مظهر شكست آدم است (ص 47).

در اين جزوه سرزمين بين النهرين سمبل تمام زمين و تاريخش نمايشگر تاريخ تمام زمين است. دو نهر دجله و فرات سمبل دو جناح متضاد بشرى است كه از هم جدا شده و در نزديكى بغداد به‏طور دروغين بهم مى‏پيوندند آنچنانكه در دوره خلافت اسلامى اين وحدت دروغين پيدا شد (صفحات 9، 29، 39) و بار ديگر به شكل فجيعترى جنايت برقرار مى‏شود. همه جنايتكاران جهان در هر يك از سه چهره در چهره‏هاى سه گانه خلافت اسلامى ظهور و حلول مى‏كنند و بدبختى‏اى آغاز مى‏شود كه در جهان سابقه ندارد (صفحات 15، 27، 28، 35). آنچه بَدان همه دارند اين تنها دارد.

سرنوشت دجله و فرات اين است كه در نهايت به دريا بريزند و آرامش يابند.

سرنوشت بشريت و پايان تاريخ بشر نيز اشتراكيت و سوسياليسم است و تنها در آن وقت است كه بشر از بلاى مالكيت و نظام طبقاتى نجات مى‏يابد و زيربنا خراب مى‏شود و زيربناى واقعى عدل و داد واقعى درست مى‏شود.

تلاشهاى انقلابيون تاريخ با زيربناى طبقاتى، دلسوزانه ولى مذبوحانه و بى‏نتيجه بوده است. فقط با محو طبقات است كه جامعه به سعادت واقعى خويش نائل مى‏گردد (ص 9): الا بِالْاشْتِراكِيَّةِ تَطْمَئِنُّ الْقُلوبُ..

امام حسين به سوى مرگ مى‏شتابد تنها و بى‏اميد (ص 23). او مظهر شكست آدم است و تعصبى بى‏حاصل به خرج مى‏دهد (ص 47).

در اين جزوه به طوركلى كلمه آدم يا انسان، سمبل انسان سوسياليست است و

                        مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏17، ص: 673

توحيد جهان توجيه توحيد و وحدت جامعه است كمااينكه شرك اعتقادى سايه‏اى است از شرك و ثنويّت حيات. با اين بيان بار ديگر جنبه ماركسيستى جزوه روشن مى‏شود كه وجدان هركس را مولود و انعكاسى از وضع اجتماعى او مى‏دانند و مى‏تواند مبيّن نظر دوركهايم باشد نه نظر كارل ماركس.

آنچه در اين جزوه به چشم نمى‏خورد شخصيت امام حسين و آثار نهضت اوست.

مبناى جزوه بر اين است كه در جامعه طبقاتى همه تلاشها بى‏حاصل است. انقلابيون تاريخ، وارث آدم يعنى انسان اشتراكى مى‏باشند و قيامشان براى حق بوده و حق يعنى عدالت، برابرى، يعنى اشتراكيت.

امام حسينِ اين جزوه همان امام حسين مظلوم و محكوم روضه خوانهاست كه هيچ نقشى در تاريخ ندارد، با اين تفاوت كه امام حسينِ روضه خوانها لااقل سفره گريه‏اى براى توشه آخرت پهن كرده و امام حسينِ اين جزوه- به وسيله روضه‏ها و گريه‏ها- ابزارى است در دست جناح حاكم براى بهره كشى طبقه محكوم.

در اين جزوه معبد هميشه در كنار قصر و دكان، و روحانى همواره در كنار حاكم و سرمايه‏دار [است‏]، و البته آنچه در كنار است معبد است- نه خصوص كليسا و يا دير و صومعه و يا كنشت و يا بتخانه- كه شامل مسجد هم مى‏شود. طبعاً تكليف روحانى هم روشن است.



تاريخ : شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۱ | 0:31 | نویسنده : مسعود اسدي خانوکی |