ای که از جام عشق نوشیده جامه ای از بهشت پوشیده
ای که روحت همیشه در اینجاست ای که یادت همیشه در دل ماست
ای که در خون و خاک غلتیده ای که بر دیو مرگ خندیده
خواستم از شهید یاد کنم شکوه از گرد و خاک و باد کنم
ای شهید ای حصار این کشور ای ولی فقیه را سنگر
جلوه ای کن غبار بنشیند چشمهاییست تار میبیند
بارها خواندم این کلامت را بارها دیدم این پیامت را
پرچم افتاد اگر تو بردارش فتنه برخاست گر تو بگذارش
باز اگر زوزه نفاق آمد باز اگر ماه در محاق آمد
کوس بیدار باش را بزنید عرصه را یک به یک رها مکنید
باز هم این پیام می آید فتنه از سوی شام می آید
باز مولایمان علی تنهاست بر سر نیزه باز قرآن هاست
یک طرف موج فتنه در راه است طلحة الخیر در کمینگاه است
عده ای راست سفره شان رنگین گوششان چون حسابشان سنگین
چشمهاشان خمار میبیند روز را شام تار میبیند
لقمه های لذیذ اکسیرند فهم و دین را به دست میگیرند
زاهد و عابدند در دامش گر بگیرند کام از کامش
عده ای دانه چین این دامند فتنه ها دیده باز هم خامند
صحبت از اتحاد میگویند مصلحت سنج و مصلحت جویند
در خفا راه فتنه میپویند صحبت از اتحاد میگویند
وحدت سنگ با نماز گزار ؟ ! وحدت گریه با سرور و هوار ؟!
وحدت سوت و کف به عاشورا ؟! وحدت حمله ها به هیئت ها ؟!
وحدت حمله بر ولی فقیه ؟! وحدت چهره های زشت و کریه؟!
وحدت مسجد و شراره نار؟! وحدت قتل و وحدت کشتار؟!
وحدت حمله ها اهانت ها ؟! وحدت فتنه ها خیانت ها؟!
وحدت حذف واژه اسلام ؟! وحدت حذف یاد و نام امام؟!
وحدت رانت و رانت خواری ها ؟! نخبه ها سبزها فراری ها؟!
وحدت حزب و پول شویی ها ؟! وحدت کذب و زورگویی ها؟!
وحدت رقص وساز وحرف جفنگ؟! وحدت فحش وجوب و آتش و سنگ ؟!
وحدت اجتهاد شیطانی ؟! وحدت بدعت و مسلمانی ؟!
از کدام اتحاد میگویید ؟! ننگتان را به رنگ میشویید ؟!
بام افکارتان چرا دو هواست ؟! صحبت از اتحادتان به کجاست ؟!
حرمت رنگ سبز را بردید سالها از خزانه نان خوردید
دست از اتحاد بردارید حرمت واژه را نگه دارید
آب و آتش کنار هم؟! هرگز . حق و باطل دو یار هم؟! هرگز
ساقی جام زهر می آید دیو مخفی به شهر می آید
این خیالیست خام در سرشان خاک تحقیر باد بر سرشان
روح تزویرشان هویدا باد چهره های نفاق افشا باد
پرچم افتاد بر زمین برخیز موج فتنه است در کمین برخیز
.: Weblog Themes By Pichak :.

