به پاي سياست به عشق رياست
به تن پوش زيباي فصل بهاران
و با نام باران
و يا با ردايي به زيبايي رنگ صبح سپيده
به هنگام مغرب
كنار سر غرقه در خون خورشيد
شكستيم آيينه ي رنگ ها را
و تدبير گونه
به پاي درختان ممنوعه ي گندم ري
به رنگ خيانت
نوشتيم با خط خون نامه ها را
فراموش كرديم چشمان نمناك و پيمان آدينه ها را
و گفتيم تا بار ديگر بيايد
و آماده كرديم بر دامن اين و آن سنگ ها را
و با نرمش خويش با تيغ افراط پنهان
همه تيز كرديم با رنگ ها پنبه ها را
به پاهاي رهرو
به حلقوم حق گو
به چشمان حق بين
به دل هاي حق جو
كشيديم از جنس بهتان افراط شمشير ها را
و تدبير گونه
هماهمنگ كرديم با كوس ابليس آهنگ ها را
چه جامي است قدرت
شرابي است ثروت
به تدبير نايد
به اكسير ماند
مپرسيد از ما چرا مست و مجنون فراموش كرديم دوران بدر و احد را
كشيديم بر دور خود سايه ي شوم جنگ جمل را
خريديم با آن همه نام ها اين همه ننگ ها را
.: Weblog Themes By Pichak :.

