شنيدم تا كه نامت را به جانت افتخاريدم

تمام واژه هاي بيت بيتت را شماريدم

نديدم واژه اي كز آن بيايد بوي هشياري

به پاي منگلي هايت سرشگ از ديده باريدم

تو را كز شيخ مي نالي و مي بالي به مي خواري

به كامت مي  خوراندم جام در دستت قراريدم

براي هر چه لاط و لوط و قزميت و قرم قاطي

براي خواندن اشعار درپيتيت جاريدم

از آن روزي كه اشعارت دلم را زير و رو كرده

رخ عالي پيامت را به قاب دل نگاريدم

تو را در راه افكار بلندت با نتانياهو

گهي با ناله و شيون ، گهي با خنده ياريدم

من از اشعار طنز بي حسابت مات گرديدم

براي هوش سرشارت همايش برگزاريدم

اگر آن را كه هالو گفته از  ملا   چنان باشد

منم از جانب ملا به سوي او فراريدم

خداوندا شود محشور هالو با رفيقانش

من او را موقع مردن به گوگوشش سپاريدم



تاريخ : جمعه یازدهم بهمن ۱۳۹۲ | 23:36 | نویسنده : مسعود اسدي خانوکی |