رساندن نامه به ملیکا در بغداد

 

گفت روزی پادشاه ملک دین    

حضرت هادی امام المسلمین

بشر ای دلداده درگاه ما      

مطلبی دارم که میگویم ترا

خویش را آماده یک راز کن        

توشه بردار و سفر آغازکن

برده داران میرسند از راه دور      

میکنند از سرزمین ما عبور

برده داری هست نام او عمر      

در میان برده گان دارد گهر

از بلاد روم آرد اختری      

خود نمیداند که دارد گوهری

بهر ما وی را خریداری نما     

در سفر از  وی پرستاری نما

نامه ای دارم به او تقدیم کن   

احترامش کن به او تکریم کن

او لباسی دارد از جنس حریر  

او بود آزاده در سلک اسیر

بار بستم جانب جسر فرات  

تا بیابم گوهری  با آن صفات

عاقبت من بعد از آن سیر و سفر    

یافتم آن برده دار و آن گهر



تاريخ : شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ | 12:54 | نویسنده : مسعود اسدي خانوکی |