ای من به فدای تو و آن گیسوی بورت
آن چهره ی خرمایی و آن چشم خمورت
چشمان تو مثل دو ستاره است درخشان
آویخته یر چهره ی شبگون فکورت
سیاره ی بین دو ستاره است دماغت
گویا که برون آمده از دیگ بخورت
ابروت سفیدی خط جاده ی عشق است
ای کاش تریلی من افتد به عبورت
بر نازکی این نخ سیگار بیندیش
ای حوریه حرکت مده لبهای قطورت
ای غنچه دهن مثل تنور است دهانت
تاول زده لبهام ز گرمای تنورت
آغوش تو داده است مرا غسل سه دفعه
بگذار برون آیم از آن چاله ی گورت
با زور پدر آمده ام خواستگاری
حیرانم از آن مستی و از آن شر و شورت
آرامش من دیدن روی تو بود شب
زیرا که نبینم ز تو آن جلوه و صورت
بهتر که شوم معتکف کوی تو از دور
نزدیکی بین من و تو نیست ضرورت
رعنایی تو جان ببرد از ره نزدیک
زیبایی تو دل ببرد از ره دورت
نشنیده و نادیده گرفتی تو بدی هام
رحمت به دو گوش کر و دو دیده ی کورت
.: Weblog Themes By Pichak :.

