نوحه واحد
آموخته های مکتب عاشورا

ارباب تویی نوکر آواره منم من
بیچاره منم من
خریدار کلام تو منم من
غلام تو منم من
در امر به معروف فدا کرده ای اکبر
ز کف داده ای اصغر
نهی تو ز منکر شده با خون گلویت
به مقتل
به نیزه
در محضر مادر
به دنبال پیام تو منم من
غلام تو منم من
آقا چه شود مثل وهب گردم و شاگرد تو گردم
به میدان نبردم
در مکتب خود در شب عاشور شدی گرم مناجات
مهیا شده ای بهر ملاقات
تا هر که بخواهد
طرفدار تو باشد
عزادار تو باشد
در خلوت خود کام بگیرد ز عبادات
با قاضی حاجات
گرفتار مرام تو منم من
غلام تو منم من
آقا چه شود درس وفا را
ز عباس تو گیرم
برای تو بمیرم
از گل پسرت درس جوانمردی و اخلاق بگیرم
که من در قفس نفس اسیرم
از حر تو آموخته ام درس ندامت
به اعجاز امامت
بیا توبه ی مارا تو رقم زن
با اذن خدا نامه ی مارا تو قلم زن
سیه روی بنام تو منم من
غلام تو منم من
در مکتب خونین تو در خط مقدم
به هنگام جهادی که پر از سوز و گداز است
بر پایی و تعلیم نماز است
یعنی که حسینی شدن هر که عزادار حسین است
به برپایی و تکریم نماز است
پابست مدام تو منم من
غلام تو منم من
آموختم از زینبت آن کوه شهامت
پرورده ی دامان امامت
در کوفه و در شام
اندر ملأ عام
در جان کلامش
در متن پیامش
با آنکه مصیبت زده و در تب و تاب است
مردان و زنان را
اینگونه خطاب است
اسلام به تکریم عفاف است و حجاب است
ای آیت اعظم
قرآن مجسم
مست از می جام تو منم من
غلام تو منم من



تاريخ : دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۶ | 13:3 | نویسنده : مسعود اسدي خانوکی |