رسومات غلط
یه رو پنومکی رفتم به کرمون
تو مله لولیا ور جشن زامون
ابسکو خاله گف میبا بیاین
ابسکو زنگ زد هی گف کجاین
بگو خاله مگر جایی ندیدی
تو مله لولیا خونه خریدی
ا مجبوری زدیم رفتیم به زامون
که کشکی ا. شغز مشکست پامون
یه چیزایی یهو دیدم شدم مات
دلم خونه ا این رسم و رسومات
شده خاله زن یه شور سرسخت
الان بیس ساله رفته خونه ی بخت
ا این شور کنسک بد قباره
دو سالی یه دو تا بچه میاره
گمونم این للو یازدهمیش بید
ا یه سین می مکید. ا یه جو می...
در خونه سه تا بچه پچل بید
تو خونه سرصدا و جیق و کل بید
یه جا زنکا کلولو می کشیدن
یه جا بچا تو دست پا می دویدن
تو دالون بیست سی تا بچه ریقو
همه پر سرصدا و جیق جیقو
صدای غارپیر مردکاشون
ا کوچه می رسید تا هف خیابون
کدیم دش می پکید ا غاره هاشون
نشستم کنجلویی زار و ویلون
بلن گفتم سلام هشکی نفهمید
فقط یه تا نگایی کرد و خندید
همه تخما گولیزگردون و بردن
هنتو سیخور همه میوا رو خوردن
گذش چن ساعتی. سرفه ر کشیدن
همه یهو سر جاشون چپیدن
چلو مرغا رو آوردن برابر
خدایا توبه ا این قوم بربر
برنج و ماست و گرگر می لموندن
همه مرغا رو ور پیش می کشوندن
ولی بیچاره زائو گشنه خفتید
اومد ورخیزه ا بی حالی افتید
به زائو جای شوم جوشونده دادن
بلندش کردن و ور تخ نهادن
ا گارچو بچوو ور فرش غلطید
گرمبی شد ولی هشکی نفهمید
صدای غنگ غنگ بچه ورخاس
یه تا ورخاس به دن بچه داد ماس
همه ساکا رو اوردن برابر
که کادو ها رو بلن پیش مادر
بلن می خوند همه اسما رو دایی
که شو اورده کی چه چیزهایی
شرو کرد یت به یت چیزا رو خوندن
کنار هم تو صندوقی نشوندن
تنیرکو. تووه و تیراش و نونتو
دو تا جل ته گیرو. یه دست جومو
الادین. دوره و جوغن. کتینو
سبو و اوخوری و یه بنیکو
گل رخ شور و چیقو و سبودون
دو من کولک. گروک ریس و سرتون
دو تا تامون و پیرن. یه کلیتو
قبایه. نازبالش. بند پیچو
منم خیر سرم هچی ندشتم
فقط یه انبری دشتم گذشتم
زنم دیدم خودش هی می رکونه
خجالت می کشه سر می جرونه
همه کفتا رو. ور من باد کردن
تو دلشون گورمه آباد کردن
برا من جا برنج و جای مرغو
پتیر اوردن و یه ذره جزغو
اورد ا در به تو باشو خرش رو
کلاش وردش یه کم خاروند سرش رو
اونم اورده بید یه بار دربون
گذش بار خرش رو پشت رابون
فقط من مونده بیدم دست خالی
خودم یه کم زدم ور بی خیالی
ولی دیدم شرو شد تیر طنا
ا زن در کن برو تا خاله رنا
اومد پیش زنم زائو به سختی
به زنکم گف نداری روز و بختی
برن یا زندگی رو یاد بگیرن
برن یا گوشه ای با هم بمیرن
منم با زنکه برگشتیم به دمون
که کوشکی ا شغز مشکست پامون
.: Weblog Themes By Pichak :.

