ای که عریان نموده ای سر را
گردن و دست و پا و زیور را
ته خود را برهنه کن آنگاه
پهن کن بین کوچه بستر را
صورتت گوییا پسندت نیست
که نمودی گریم منظر را
کشف کردی حجاب را آن ور
تا که مردی ببیند این ور را
خواستی ماده تر ببینندت
نه زنی با ابهت و فر را
ماده بودن اگر هنرمندی است
بهتر از تو هنر بود خر را
وای از آن روز که شوی مادر
می بری آبروی مادر را
آدم از تو که برنمی خیزد
پرورش می دهی ستمگر را
یا اگر رگ ندارد آقایت
نزد دکتر فرست شوهر را
یا خودت را بپوش و عاقل باش
برگزین راه و رسم دیگر را
تاريخ : دوشنبه هجدهم مرداد ۱۴۰۰ | 23:23 | نویسنده : مسعود اسدي خانوکی |
.: Weblog Themes By Pichak :.

