بازنشستگی 
همدم دائمی من پس از این شد همسر
مثل اعمال بد از مردن من تا محشر
آفتاب من و این خانه زنم می باشد 
گرمی خانه ما تیر بود یا بدتر 
نشود از من خوشبخت جدا یک لحظه 
چون کنه بر عقب گاو نر مش قنبر 
دست کش دوخته از جیب کت و شلوارم 
بهر دستان خود آن لیلی نیکو منظر 
شده بین من و او قصه ی لیلی مجنون 
کاش می مرد و روم بر سر قبرش یکسر 
بارها گفته زن من که تو فرهاد منی 
بعد تو سهم من از بیمه چقدره شوهر!؟ 
الغرض عشق شده بین من و زن حاکم 
بر من بازنشسته شده عشق افزون تر
از همان روز کزو خواستگاری کردم 
زن من شد خر و من هم شدم از او خرتر
شکر حق ما حصل وصلت من با این زن 
بعد سی سال به منزل شده  شش کره ی خر 
عشق اگر در دم پیری شده بر ما حاکم
شانس ما عشق نجنبیده که بنماید شر

شیخ مسعود اسدی

splus.ir/sherasadi